ذن ذهن



خیلی ها حتی نمی دانند از زندگی چه می خواهند؟پول بیشتر می خواهند؟ یا روابط بیشتر؟ یا زندگی آرام و راحت؟ کدام یک را می خواهند نامعلوم است.

 

با ندانستن خواسته ها، پیاده نظام دشمن می شوی

دشمن از نظر من هر کسی است که برای سود و منفعت شخصی، تورا وارد بازی برد و باخت می کند، او می برد تو می بازی. فرقی ندارد چه کسی باشد اعضای خانواده ات یا اعضای جامعه ی که در آن زندگی می کنی. همه و همه وسوسه خواهند شد تا تویی که گیج و سرگردان هستی را برای امیال شخصی بازی دهند و بیشتر گیج کنند.

 

تصمیم بگیر یا صبر کن برایت تصمیم بگیرند

اگر برای خودت تصمیم نگیری، افراد و سازمان های مختلف آماده اند تا بدترین تصمیمات ممکن را برایت اتخاذ کنند. برچسب دیوانه و افسرده بودن به تو خواهند زد، یا فردی گیج و گوشه گیر. نامعلوم است ولی هرچه هست برچسبی که به تو بزنند،را با اعمال قوانین سفت و سخت،به تو تحمیل خواهند کرد تا راه در رو ایی نداشته باشی. حتی ممکن است به ظاهر تصمیمات خیرخواهانه ای بگیرند، تو را کارمند جایی بکنند، و تو را کاربَند کنند تا 30 سال در جایی کار کنی که دوست نداری و در چهل یا پنجاه سالگی دچار فروپاشی عاطفی و احساسی شوی.

تردید دوست تو نیست

گزینه های مختلفی پیش روی تو است، همین حالا می توانی یک گزینه را در اولویت قرار دهی و باقی چیز ها را قربانی آن کنی. اما هزینه ی زیادی خواهی پرداخت، در نتیجه تو گزینه ی راحت بودن و تصمیم نگرفتن را انتخاب می کنی و این یعنی سرگردانی بیشتر. تو باید تردید ها را از ذهنت پاک کنی و با تمام تردید ها مبارزه ای تمام عیار کنی، باید تصمیم بگیری و برای یک گزینه ی ایی که برایت اهمیت بیشتری دارد بها بپردازی. بهایی به قیمت جوانی و عمرت، اما در نهایت هنگام پیری و مرگ وجدانت آسوده تر از وجدان یک کودک خواهد بود.

چطور تصمیم بگیریم؟

تصمیم گرفتن به قول مختصصان انگیزشی، درست مانند عضله سازی است. در ابتدا عضلات ات ضعیف و متزل هستند، اما به تدریج با گرفتن تصمیمات بیشتر و بیشتر تو این عضلات را تقویت خواهی کرد و در نهایت وزنه ای را برخواهی داشت که قبلا نمی توانستی و حتی به ذهنت هم خطور نمی کرد که بتوانی.

تصمیمات ساده از مسواک زدن قبل خواب گرفته تا مم کردن خودت به تمرین مدیتیشن تا روزانه هشت لیوان آب خوردن و

اما یک اصل را برای تصمیم گیری های مهم از یاد نبر:

عواطف ات را پاک کن، و بعد تصمیم بگیر. عواطفی از قبیل ترس، تردید، دو دلی، منفی بافی، و افسردگی و .

 


می گویند برای مهارت در هر کاری حداقل 10 هزار ساعت تمرین لازم است، و این یعنی سال ها زمان برای رسیدن به درجه ی استادی در هرکاری.

فرقی ندارد به دنبال چه باشی. مهارت در نقاشی یا مهارت در سخنرانی و حتی مهارت در یک بازی کامپیوتری. باید خودت را مم کنی که برای ادامه ی راه قدم برداری، این یعنی ثبات داشتن بعد از تصمیم برای تغییر.

مدیتیشن ابزاری برای مهارت یافتن در تغییر شخصیت

ممکن است شخصیتی به شدت متزل داشته باشی، پر از اضطراب، افسردگی و سایر احساسات منفی باشی. تو این احساسات را بارها و بارها تمرین کرده ای، بار ها و بار ها حوادث زندگی به گونه ای پیش آمده است تا تو این احساسات را تجربه کنی، حالا بدنت به راحتی می تواند این احساسات را تجربه کند.

برای اینکه بتوانی از این شخصیت منفی خلاص شوی، چاره ای نداری جز تمرین و ممارست. فرقی ندارد چند روز طول بکشد، باید تمرین کنی و به خودت یاد بدهی که احساسات مثبت، از قبیل خوشحالی، اعتماد به نفس، و . چگونه است.

 

قلم و کاغذ بردار

مطمئنا به قدری ذلیل احساسات شده ای که حتی اراده ای برای تمرین ده دقیقه ای مدیتیشن نداری. تو انقدر سست و گرفتار در فلاکت شده ای که روز ها و سال ها حاضری به این فلاکت همیشگی ادامه بدهی اما برای تمرین کردن احساس نیاز پیدا نکنی. توجیهات مختلفی پیدا می کنی اما حقیقت این است که تو گرفتار در تله ای به اسم بدبختی شده ای و حالا حتی اراده ی تمرین و تغییر را نداری.

قلم و کاغذت را بردار: شخصیت ایده آلت را بنویس، زندگی ایده آلت را بنویس، خواسته ها و امیالت را بنویس. و برای تمرین مدیتیشن ساعت و مدت زمان لازم را تعیین کن.

واقعیت را تغییر بده

حالا قبل از اینکه به خواسته های مادی ات برسی، دقیقا تعیین کن که وقتی به آن ها برسی چه احساسات و افکاری خواهی داشت؟ خوشحال خواهی بود؟ احساس شکرگزاری خواهی کرد؟ آرامش بیشتری را تجربه خواهی کرد؟ به زندگی امیدوار خواهی بود؟ هر روز هنگام انجام مدیتیشن ابتدا احساسات و افکار گذشته را به وسیله ی تکنیک بادی اسکن، و برچسب زنی پاک کن، حالا احساسات و افکار جدید را به ذهن و بدنت دیکته کن نه با اجبار و زور بلکه با احساس کردن آن.

قبل از اینکه به خواسته هایت برسی باید حس کنی که واقعا در همین لحظه و ثانیه به تمام آن ها رسیده ای. تغییرات درونی است و بعدا انعکاس آن در بیرون برایت اتفاق خواهد افتاد دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد و تو نباید نا امید باشی. بعد از این که چشمانت را باز کردی دقیقا به همان شکلی رفتار و احساس و تفکر کن که انگار به خواسته هایت رسیده ای در غیر این صورت و صرفا با تکرار جملات تاکیدی و . به هیچ تغییری دست نخواهی یافت و هیچ یک از آرزو هایت محقق نخواهد شد.

 باید قبل از اینکه به خواسته هایت برسی، باور کنی که همین حالا به خواسته هایت رسیده ای و احساس شکرگزاری و قدردانی داشته باشی و از احساسات منفی و نا امیدی و ناله کردن های بی پایان دست برداری.

مدیتیشن یعنی ورود به ذهن ناخودآگاه

مدیتیشن ابزاریست برای ورود به 95 درصد ذهنت که تحت کنترل ناخودآگاه است. همان مشکلات و اشتباهات همیشگی همان رفتار های همیشگی، عادت ها، شخصیت و رفتار آموخته شده ی تو. بعد از این که چشمانت را بستی، ذهنت وارد امواج آلفا می شود، چون محرک های دنیای بیرون کاهش می یابد. بعد از اینکه بادی اسکن انجام دادی، بدنت آرام می شود و بعد از اینکه برای چند دقیقه روی دم و بازدم تنفس کردی، بطور کامل وارد این سطح از امواج مغزی می شوی و حالا آماده هستی برای دستکاری ذهن ناخودآگاه.

دستکاری کردن به چند شکل مختلف امکان پذیر است:

تصویر ذهنی از خواسته هایت را ببین. با جزئیات مختلف و در نمای اول شخص.

احساس و افکارت را طوری تنظیم کن که انگار واقعا به خواسته هایت رسیده ای.

جملات تاکیدی را تکرار کن (ذهن) و احساس رسیدن به خواسته هایت را تجربه کن (بدن)

تمام این ها زمانی امکان پذیر است که امواج ذهنی ات از سطح بتا (زندگی روزمره) به سطح آلفا ( آرامش) تغییر پیدا کند و ذهنت تلقین پذیر باشد.

 


انسان چیست؟ مجموعه ای افکار و احساسات.

عده ای به تعدادی از افکار اعتقاد پیدا کرده اند و جزو هویت شان شده است، عده ای نیز به تعدادی احساسات اعتیاد یافته اند. منظورم از اعتیاد چیست؟ برای مثال احساس شهوت را در نظر بگیرید، این احساس مواد شیمیایی درون بدن تان تولید می کند و باعث احساس لذت درون بدن تان می شود، وقتی تعداد این تجربه ها زیاد شد، برای تجربه بیشتر این احساس، بی قراری می کنید و به مواد شیمیایی مرتبط با این احساسات معتاد می شوید.

خودت را بشناس، تا کل انسان هارا بشناسی

دستگاه احساس و فکر درون بدن و ذهن هر انسانی قرار دارد، درون تو نیز قرار دارد، اگر این دستگاه را بشناسی، دیگر برایت فرقی ندارد که صاحب اش چه کسی باشد، او را نیز خواهی شناخت.

احساسات طیف وسیعی دارد از اضطراب تا خوشحالی، از آرامش تا بی قراری. برخی ها به یکی از این احساسات اهمیت بیشتری قائل شده اند و آن را هویت خود قرار داده اند: در ذهن و بدن شان این باور تثبیت شده است که : من احساس آرامش هستم. من احساس خوشحالی هستم. و .

در صورتی که می دانیم انسان یک احساس و فکر خاص نیست و طیف گسترده ای از احساسات و افکار است که در بدن و ذهن تولید می شود، اما برخی ها گرفتار توهم شده اند و چنین می پندارند که یک فکر یا احساس خاص هستند، اگر آن احساس خاص را بشناسی آن ها را شناختی( همه ما طیف گسترده ای احساسات و افکار را در مقاطع مختلفی از زندگی مان تجربه کرده و می کنیم و بنابراین می شناسیم)

 

یک اشتباهی مرتکب می شوی و بغل دستی ات به تو می گوید: چقدر کودن هستی! ذهنت همانند ضبط صوت، این صدا را ضبط می کند و بار ها و بار ها توی ذهنت پخش می کند: چقدر کودن هستی. چقدر کودن هستی. چقدر کودن هستی .

به تدریج وقتی این کلید واژه و مشتقاتش بار ها تکرار شود، فکر می کنی که واقعا کودن هستی و گرفتار توهمی از جنس فکر کردن می شوی. در اطرافت پر از انسان هاییست که برچسب های این چنینی دریافت کرده اند و باور کرده اند که آن برچسب خاص هستند پس آن ها را نیز می توانی با کمی توجه و تامل، با نگاه کردن، با گوش دادن به حرف هایشان بشناسی.

 


همه ی ما ممکن است در مقاطعی از زندگی از زمان حال فاصله بگیریم، گرفتار افکار وسواسی یا احساسات وسواسی شویم. گاهی آنقدر این احساسات و افکار شدید هستند و به آن عادت کرده ایم که دیگر جزوی از هویت ما شده اند، و ما نمی توانیم تفاوتی بین خودمان و مثلا احساس اضطراب حس کنیم، در ذهن ما، این جمله بارها تایید شده است: من مضطرب هستم، من افسرده هستم و.

اما برای اینکه تفاوت بین خود و این احساسات را تشخیص دهید، نیاز دارید مراقبه کنید، و در حین مراقبه متوجه می شوید که بین شما و این احساسات تفاوت وجود دارد.

 

بعد از انجام مراقبه، یک نفس عمیق بکش.

صبح از خواب بیدار می شوی، بلافاصله تایمر گوشی را روشن می کنی و برای 10 دقیقه یا بیشتر مدیتیشن می کنی. بعد از پایان تمرین در زندگی روزمره قرار گرفته ای با کلی فعالیت و کار های مختلف که باید انجام بدهی. اما باید این نکته را بدانی که مراقبه بعد از 10 دقیقه ای که انجام دادی تازه شروع می شود! مراقبه نوعی تعهد است برای باقی ماندن در زمان حال در 24 ساعت روز، لحظه به لحظه، ثانیه به ثانیه.

 مدیتیشن نوعی هیپنوتیزم است، ذهنت را شرطی می کنی که در طول روز در زمان حال باقی بماند. اما اتفاقات و حوادث مختلفی به وجود می آید که باعث می شود تو از زمان حال فاصله بگیری، گرفتار احساسات و دغدغه ها شوی و افسار زندگی از دستت خارج شود. تنها کاری که در این شرایط باید انجام دهی ساده است: لحظه ای توقف می کنی و به دم و بازدمت توجه می کنی، به خودت یادآوری می کنی که تو احساسات و افکارت نیستی آن هارا رها می کنی و روی فعالیتی که هم اکنون در حال انجامش هستی متمرکز می شوی.

ممکن است فعالیتی که درحال انجامش هستی، قدم زدن باشد، یا منتظر ماندن در یک صف  طولانی، فرقی نمی کند، نباید گرفتار افکار و احساسات شوی و فقط باید روی همین فعالیت فعلی تمرکز کنی.

درابتدا ممکن است برایت سخت باشد، و اصلا ندانی که زمان حال چه معنایی دارد، اما به تدریج با تمرین مداوم با این زمان آشنا می شوی و بیشتر در این زمان طلایی باقی می مانی.

تمریناتت را سازماندهی کن

هیچ فایده ی قابل توجهی ندارد اگر دائما و هر روز مدیتیشن نکنی. برخی از تاثیرات مدیتیشن بعد از انجام 10، سی و گاهی اوقات چندین ماه انجام مداوم ظاهر می شود. بدنت به بدبختی و فلاکت و احساسات مرتبط با آن اعتیاد پیدا کرده است و تبدیل به خود فلاکت شده است، ذهنت برنامه ریزی شده است تا تورا از زمان حال، تنها زمانی که در اختیار داری بیرون کند، ممکن است ذهنت پر از حسادت باشد، یا پر از افکار دیگران که صدای درونی خودت را خفه میکند، انتظار نداشته باش با انجام یک روزه مدیتیشن اثراتش را ببینی و حتی در حین انجام دادن هم به دنبال فواید و نتایجش نباش.

برای خودت برنامه ای بنویس، اینکه هر روز بعد از بیدار شدن از خواب بلافاصله شروع به مدیتیشن کنی، بهترین زمان برای انجام مدیتیشن صبحگاه است چون امواج ذهن ات در سطح آرام تری از امواج عادی قرار دارد و بهتر می توانی تمرینات را انجام داده و ذهنت را برای طول روز آماده کنی.

بدنت بی قرار می شود بگو ساکت شده و بنشیند

بدنت نیاز دارد مثل گذشته ها، دائما بی قرار شود، حتی وقتی توی خانه نشسته ای و هیچ چیزی تجربه نمی کنی. اما بازهم اشتباه می کند و فکر می کند درون یک ترافیک گیر افتاده ای و یا یک نفر با توهین هایش آزارت می دهد حتی وقتی که هیچ ترافیک و توهینی تجربه نمی کنی! چرا چنین است؟ چون بدنت تفاوت بین واقعیت، و تصوراتت را نمی داند.

دائما برده ی این احساسات وسواسی بوده ای، دائما برای زخم برداشتن در مسابقه ی زندگی، بیقراری کرده ای، حالا وقت این است که یک نه ی بزرگ بگویی و 10 دقیقه برای خودت زمان اختصاص بدهی، در مقابل این بی قراری ها بایستی و بدنت را ساکت کنی تا مدتی بنشیند، مدتی بنشیند تا تو بر آن مسلط شوی و فرماندهی اش را در اختیار بگیری.

نیاز به غذا دارد؟ احساس درد و خستگی می کند؟ خواب آلود است؟ مهم نیست، بعدا نیاز هایش را رفع خواهی کرد اما در این لحظات باید از تو فرمانبرداری کند.


مدیتیشن ذهن آگاهی را اگر بخواهیم بصورت خلاصه تعریف کنیم باید بگوییم:

مشاهده افکار و احساسات بدون قضاوت

اما نتایج مدیتیشن ذهن آگاهی چیست؟

افراد مختلف برای خواسته های مختلف مدیتیشن می کنند. برخی برای آرامش برخی برای تجربه های معنوی و برخی دیگر برای تغییر شخصیت.

اما نتایج مشابهی وجود دارد که در بیشتر افراد بعد از انجام مداوم مدیتیشن مشاهده می شود:

** ذهن تیز و شفاف: ذهنی که گرفتار  گذشته و آینده نیست، گیج و سردرگم هم نمی شود، با احساس آرامش بیشتری تفکر می کند و با وضوح بیشتری می تواند برای مسائل مختلف زندگی راه حل بیابد.

 

** حواس پنجگانه ی تقویت شده: یعنی با وضوح و شفایف بیشتری می توانید ببینید، بو کنید، مزه کنید، لمس کرده و بشنوید، چرا که دیگر ذهن تان درگیر افکار وسواسی و دغدغه ها نیست و از زندگی به همان شکلی که هست لذت بیشتری می برید. گاهی اوقات حواس آنقدر تیز می شود که دیگر محرک ها را بدون واسطه تجربه می کنید، یعنی تبدیل می شوید به محرکی که صدا دارد، یا مزه ایجاد می کند، و دیگر در خیالتان تصویر ذهنی و قضاوت های مرتبط با آن محرک را تجربه نمی کنید.

 

** مشخص شدن اهداف و راه حل ها: اگر یک ساعت، به شکل مناسب و همراه راهنمایی های لازم مدیتیشن کنید، برای مشکلات تان راه حل های مختلفی به ذهن تان می رسد، احساس آرامش و اطمینان بیشتری پیدا می کنید و می توانید انگیزه های واقعی تان را تشخیص داده و بهتر تصمیم بگیرید.

 

** روشن بینی یا سایر هدیه های معنوی: شاید این مورد کمی غیرعلمی به نظر برسد، اما بار ها ثابت شده است که ما انسان ها صرفا واقعیت محدودی را تجربه می کنیم، نور مرئی را در نظر بگیرید، نور مرئی تنها 2 درصد از کل امواج اطرافتان را تشکیل می دهد و بقیه ی امواج از قبیل گاما، فروسرخ و . قابل دیدن نیستند درحالی که توسط انسان تولید و استفاده می شوند اما مرئی نیستند و در نتیجه نمی توانید ببینید.

به تدریج وقتی مدت زمان بیشتری را به درون خودتان اختصاص می دهید، استعداد ها و قدرت هایی را تجربه می کنید، که قبلا هرگز تجربه نکرده بودید، مثلا ممکن است، تصویر آینده به صورت کاملا واضح و تصادفی در ذهن تان جرقه بزند، یا صدایی شما را راهنمایی کند و اطلاعات لازم را در اختیارتان قرار دهد(روشن شنوایی)

(این موارد صرفا در تمرین های طولانی مدت و با تصمیم آگاهانه ی قبلی ایجاد می شود)

 

توجه داشته باشید: که وقتی ما مدیتیشن می کنیم اگر به دنبال آرامش یا رسیدن به  هر نتیجه ی مطلوبی باشیم، پروسه ی مدیتیشن با اختلال مواجه خواهد شد.

اما شیوه ی انجام مدیتیشن ذهن آگاهی چطور است؟

تمام این مطالب جذاب به نظر می رسد، اما صرفا مطالبی هستند که هرگز تجربه نکرده اید، تنها با تصمیم قاطع برای عمل کردن، و تمرین دادن ذهن و بدن تان می توانید به مزایای بیشماری دست یابید که تنها ذهن آرام و شفاف تجربه اش می کند. انجام مدیتیشن نیازمند راهنمایی ثانیه به ثانیه است تا توجه تان پرت نشود و راهنمایی های لازم را برای ادامه مدیتیشن دریافت کنید.

در صورتی که مربی حضوری در اختیارتان نیست، از فایل های صوتی 10 تا 20 دقیقه ای برای شروع استفاده کنید. و در صورتی که به فایل صوتی هم دسترسی ندارید، تنها راه چاره انجام مدیتیشن به وسیله ی خودتان است. برای شروع تمرین قوانین و چهارچوب های زیر راه حفظ کنید یا صرفا صدای خودتان را ضبط کنید.

چهارچوب مدیتیش ذهن آگاهی:

1- یک جای آرام و راحت پیدا کنید که کسی حواستان را پرت نکند، برای راحتی بیشتر روی صندلی بنشینید.

2- صاف بنشینید ولی نه آنقدری که احساس سفتی و ناراحتی کنید، به اشیا پیرامون تان تمرکزی کوتاه مدت و گذرا داشته باشید و نگاهشان کنید.

3- حالا چند نفس عمیق بکشید، چشمانتان را ببندید و بگذارید تنفس تان به ریتم طبیعی و عادش اش برگردد. هنگام تنفس به بالا و پایین رفتن بدن، پر و خالی شدن شکم، و هوایی که از بینی تان عبور می کند توجه کنید، فقط کافیست به تنفس تان آگاه شوید و به آن فکر نکنید.

4- حالا روی فضای اطرافتان، و اتمسفر محیط تمرکز کوتاهی داشته باشید و هوای اطرافتان را حس کنید.

5- از سرتان شروع کنید و تا پایتان حرکت کنید، و احساس هر نقطه از بدن تان را بدون قضاوت و فکر کردن متوجه شوید (تکنیک بادی اسکن)

6- حالا دوباره روی ریتم طبیعی تنفس تان متمرکز شوید و تا پایان مدیتیشن هر وقت دچار احساس یا فکر خاصی شدید، مشاهده اش کنید، آگاه شوید و رهایش کنید و دوباره به ریتم تنفس تان و احساسی که درون بدنتان ایجاد می کند برگردید.( تکنیک برچسب زنی)

7- یک دقیقه قبل از پایان مدیتیشن به محیط اطرافتان توجه کنید(با چشمان بسته) به جایی که نشسته اید توجه کنید و تصمیم بگیرید که در طول روز هر وقت دچار فکر و احساس خاصی شدید بدون قضاوت مشاهده اش کنید و رهایش کنید و به زمان حال و فعالیتی که در لحظه انجام می دهید برگردید.

8- بعد از اینکه چشمانتان را باز کردید، به احساسی که قبل و بعد از مدیتیشن داشته اید توجه کنید، بدون فکر کردن و تحلیل، صرفا آینه ای باشید که حقیقت را انعکاس می دهد.

 

*** هر وقت دچار فکر و احساس خاصی شدید، لازم نیست به مبارزه با آن برخیزید یا از دست آن فرار کنید، صرفا باید مشاهده اش کنید آگاه شوید و رهایش کنید و دوباره به تمرین برگردید. احساس بی قراری، اضطراب و خستگی همه و همه احساسات طبیعی انسان هستند.

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست کلن نوین سیستم | نوین سیستم دانلود جزوات دانشجوی اموزش ربات سازی و برنامه های کاربردی آشپزی ایرانی امام جمعه شهر باغستان مشاوره تحصیلی ایران کتابخانه عمومی ثامن الائمه (ع) اکنلو bagmaker سنگ مالون